کد مطلب:41945
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:18
بيعت عقبه دوم چه بود و سخنان مهمي كه در اين جلسه ردّ و بدل شد چه بود؟
گسترش اسلام در مدينه موجب آن شد كه جمعي تصميم بگيرند مخفيانه در سفر حج با پيامبر ملاقات كنند و درباره امور خود و دعوت آن حضرت به مدينه با او صحبت نمايند، اين جمعيت 72 نفر بودند 70 مرد و 2 زن كه مخفيانه و به صورت بسيار سرّي پس از گذشتن دو ثلث از شب يكي يكي در مكان مشخص شده به حضور آن حضرت رسيدند، عباس عموي پيامبر نيز با آن حضرت بود، در مورد اينكه بايد از پيامبر به خوبي دفاع كنند بسيار سخن گفتند آنها وعده همكاري را دادند و پيامبر نيز وعده وفاداري داد. (كامل جلد 1/513)
كلماتي كه در اين جلسه رد و بدل شده جالب و پربار است.
عباس سخن را آغاز كرده گفت «مقام و موقعيت محمد آنچنان است كه ميدانيد او در نهايت عزت و قدرت است و از او به خوبي دفاع ميشود، ولي اكنون تصميم جدي گرفته كه در بين شما باشد، اگر ميدانيد به آنچه دعوتش ميكنيد وفاداريد و از او دفاع ميكنيد بسيار خوب، ولي اگر او را به دست دشمن ميسپاريد از همين الآن رهايش كنيد كه او در عزت و قدرت خواهد بود.»
انصار به رسول خدا عرض كردند آنچه از ما ميخواهي بفرما
«سخن گفت، قرآن تلاوت كرد، آنها را به اسلام ترغيب نمود، سپس فرمود بايد همانگونه از من دفاع كنيد كه از خانواده و فرزندان خود دفاع ميكنيد».
«براء بن معرور» دست او را گرفت و گفت
«سوگند به كسي كه تو را به حق مبعوث ساخت ما از تو همانگونه دفاع ميكنيم كه از فرزندان و ذريه خود، با ما بيعت كن اي رسول خدا كه ما به خدا سوگند مرد جنگيم».
«اَبُوا الْهَيْثَم ابْنِ يَتَّهان» گفت
«اي رسول خدا بين ما و بين مردم (يعني يهود) رابطهاي بود كه گسستهايم نكند هنگامي كه خداوند تو را بر دشمنانت پيروز ساخت به سوي قوم و قبيله خود برگردي و ما را تنها بگذاري؟»
فَتَبَسَّمَ رَسُولُ اللهِ (ص) وَقالَ بَلِ الدَّمَ الدَّمَ وَالْهَدْمَ الْهَدْمَ اَنْتُمْ مِنّي وَانا مِنْكُمْ اُسالِمُ مَنْ سالَمْتُمْ وَاحارِبُ مَنْ حارَبْتُمْ وَقالَ رَسُولُ اللهِ اَخْرِجُوا اِلَيَّ ِثْنَي عَشْرَ نَقيباً يَكُونُونَ عَلي قَوْمِهِمْ فَاخْرَجُوهُمْ تِسْعَةٌ مِنَ الْخَزْرَجِ وَثَلاثَةٌ مِنَ الْاَوْسِ»
[رسول خدا تبسم كرده فرمود خير خون در برابر خون، و هدم و خرابي در برابر هدم و خرابي خواهد بود (هر چه بر سر شما آمد بر سر ما نيز خواهد آمد) شما از من هستيد و من از شما، با هر كس صلح كرديد صلح خواهم بود و با هر كس نبرد نموديد، نبرد خواهم نمود، اكنون دوازده نفر را به عنوان سرپرست و مسؤول انتخاب كنيد و به من معرفي نمائيد كه هر كدام مسؤوليت طايفه خود را بر عهده بگيرند، آنها نه نفر از خزرج و سه نفر از اوس معرفي كردند.]
در اينجا عباس بن عباده با دور انديشي به نكته جالبي اشاره كرد، گفت
«اي خزرجيان، متوجه هستيد كه بر چه چيز با اين مرد پيمان ميبنديد؟! و آنچه من احساس ميكنم اين است كه شما بيعت ميكنيد بر مبارزه با همه انسانها، سياه و سفيد، اگر ميدانيد آنگاه كه اموالتان از بين رفت بر خود مصيبت ميشماريد و يا اگر اشرافتان به قتل رسيدند او را رها خواهيد كرد از هم اكنون بيعت نكنيد كه رسوايي دنيا و آخرت را به دنبال خواهد داشت، اما اگر ميدانيد به پيمان خود وفادار خواهيد ماند گِرداگِرد او را بگيريد كه خير دنيا و آخرت در آن است.
گفتند ما با او پيمان ميبنديم هر چند اموالمان در اين راه از بين برود و اشراف و بزرگانمان كشته شوند، اما سؤالمان از رسول خدا اين است كه در برابر اين فداكاري چه خواهيم داشت؟ فرمود بهشت! عرض كردند دستت را دراز كن تا بيعت كنيم» (كامل جلد 1/513)
پيام قرآن ج 8
حضرت آيت الله مكارم شيرازي و ساير همكاران
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.